سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 9880
کل یادداشتها ها : 48
خبر مایه


< 1 2 3 4 5
مرقد آیت الله بروجردی - ره
سفر به ابدیت
مرحوم حجت الاسلام فلسفی نقل می
کرد :
در اواخر کسالت ایشان حدوداً یک
هفته به طور متوالی در قم بودم.
طی این مدت سه شب به دستور ایشان
در مسجد اعظم منبر رفتم، برای
اینکه عامه مسلمین در پیشگاه
الهی دعا کنند و از خداوند شفای
ایشان را بخواهند.
روز قبل از فوت، حال عمومی ایشان
قدری بهبود یافته بود و چون چند
روز متوالی در قم بودم، به من
فرمودند:
» شما بروید تهران و به
کارهایتان برسید. «
صبح روز بعد، رادیو خبر فوت
ایشان را پخش نمود.
فوراً به سمت قم حرکت نمودم و
وقتی وارد اندرونی منزل ایشان
شدم که انبوه جمعیت از جمله
آقایان مراجع و مدرسین، حضور
داشتند و در حمام بدن ایشان را
غسل می دادند.
در مراسم تشییع مرحوم آیت الله
بروجردی جمعیت به قدری وسعت و
تراکم داشت که اصلاً کسی به کسی
نبود. ماشین های کسانی که از
تهران به قم آمده بودند تقریباً
در طول جاده تهران ـ قم متصل به
هم بودند.
من خودم در میان امواج جمعیت در
مضیقه واقع شدم و تنفس برایم
مشکل شده بود. وقتی به صحن مطهر
رسیدیم، به دفتر آستانه مقدسه
رفتم و بعد برای اینکه وضع را
ببینم، روی بام مقبره های صحن
بزرگ رفتم.
از آنجا می دیدم چنان صحن و
بیرون صحن مملو از جمعیت است که
واقعاً ذره ای فاصله در بین
مردم نیست.
شهرستان قم تا آن روز چنان
جمعیتی به خود ندیده بود ، از
همه طبقات بودند، ولی همانطور
که گفتم از کثرت جمعیت و حالت
سوگواری که همگان داشتند، کسی
به کسی نبود.
رحلت آن مرحوم که پیشوای دین
حدود یکصد میلیون شیعه جهان
بود، ضایعه ای دردناک بود که پس
از رحلت مرحوم آیت الله اصفهانی
نظیر نداشت.
پایان زندگانی هر کس به مرگ
اوست
جز مرد حق، که مرگ وی آغاز دفتر
است
محبوبیت عمومی
آیت الله لطف الله صافی
گلپایگانی نقل می کنند:
» ایشان در میان عموم طبقات
محبوبیت داشت. خارج و داخل، شیعه
و سنی، همه و همه به او احترام
می گذاشتند. این محبوبیت
مخصوصاً در زمان فوتشان
نمایانتر بود.
هنگامی که خبر رحلت آن بزرگوار
از طریق رادیو اعلام می شود،
داروخانه داری، در پیش مشتریان،
که در بین آنها خانم بدحجابی هم
بوده است، حرف نامربوطی می زند.
زن بی حجاب وقتی توهین به مرجع
شیعیان را می شنود، به شدت
ناراحت می شود و با لنگ کفش به
دهان داروخانه دار می زند که
دهان داروخانه دار مجروح می
شود. «
سخن رئیس مذهب واتیکان
آیت الله موسوی کرمانی می
گویند:
بعد از رحلت آقای بروجردی که
برای ایشان همه گروهها جلسه و
ختم می گرفتند در یکی از جلسات
که مسئول مذهب واتیکان که یکی
از رهبران دین مسیحیت بود شرکت
داشت در مورد رحلت آیت الله
بروجردی گفت:
» نه تنها شما شخصیتی را از دست
داده اید، بلکه جهان فردی را که
در مقابل فساد کل جهان بود را از
دست داده است.
  
نام خدا
با سلام
ولادت
آیت الله العظمی محمد بهجت فومنی در
اواخر سال 1334 ه.ق. در خانواده ای
دیندار و تقوا پیشه، در شهر مذهبی
فومن واقع دراستان گیلان، چشم به
جهان گشود. هنوز 16 ماه از عمرش
نگذشته بود که مادرش را از دست داد و
از اوان کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید.
درباره نام آیت الله بهجت خاطره ای
شیرین از یکی از نزدیکان آقا نقل شده
است که ذکر آن در اینجا جالب می‌نماید،
و آن اینکه:
پدر آیت الله بهجت در سن 16-17
سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر
بیماری می افتد و حالش بد می شود به
گونه ای که امید زنده ماندن او از بین
می رود وی می گفت: در آن حال ناگهان
صدایی شنیدم که گفت:
» با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا
ایشان پدر محمد تقی است. «
تا اینکه با آن حالت خوابش می برد و
مادرش که در بالین او نشسته بود گمان
می کند وی از دنیا رفته، اما بعد از
مدتی پدر آقای بهجت از خواب بیدار می
شود و حالش رو به بهبودی می رود و
بالاخره کاملاً شفا می یابد.
چند سال پس از این ماجرا تصمیم به
ازدواج می گیرد و سخنی را که در حال
بیماری به او گفته شده بود کاملاً از
یاد می برد.
بعد از ازدواج نام اولین فرزند خود
را به نام پدرش مهدی می گذارد، فرزند
دومی دختر بوده، وقتی فرزند سومین را
خدا به او می دهد، اسمش را » محمد
حسین« می گذارد، و هنگامی که خداوند
چهارمین فرزند را به او عنایت می کند
به یاد آن سخن که در دوران بیماری اش
شنیده بود می افتد، و وی را » محمد
تقی « نام می نهد، ولی وی در کودکی در
حوض آب می افتد و از دنیا می رود، تا
اینکه سرانجام پنجمین فرزند را
دوباره » محمد تقی « نام می گذارد، و
بدینسان نام آیت الله بهجت مشخص می
گردد.
کربلایی محمود بهجت، پدر آیت الله
بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن
بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به
رتق و فتق امور مردم می پرداخت و
اسناد مهم و قباله ها به گواهی ایشان
می رسید. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری
برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی
اهل بیت علیهم السلام به ویژه حضرت
ابا عبدالله الحسین علیه السلام شعر
می سرود، مرثیه های جانگدازی که
اکنون پس از نیم قرن هنوز زبانزد
مداحان آن سامان است.
باری آیت الله بهجت در کودکی تحت
تربیت پدری چنین که دلسوخته اهل بیت
علیهم السلام به ویژه سید الشهداء
علیه السلام بود، و نیز با شرکت در
مجالس حسینی و بهره مندی از انوار آن
بار آمد. از همان کودکی از بازیهای
کودکانه پرهیز می کرد و آثار نبوغ و
انوار ایمان در چهره اش نمایان بود، و
عشق فوق العاده به کسب علم و دانش در
رفتارش جلوه گر.
ادامه دارد....
اللهم عجل لولیک الفرج
  








امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت

در روز بیستم جمادی الثانی 1320 هجری قمری مطابق با 30 شهریـور 1281 هجری شمسی ( 24 سپتامپر 1902 میلادی) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی ایران در خانواده ای اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـی از سلاله زهـرای اطـهـر سلام الله علیها, روح الـلـه المـوسـوی الخمینـی پـای بـر خـاکدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایای آباء و اجدادی بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت مردم وکسب مـعارف الهی کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـی مرحوم آیه الـله سید مصطفی مـوسـوی از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـی میرزای شیـرازی (رض) که پـس از آنکه سالیانـی چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـی را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمـیـن ملجأَ مردم و هادی آنان در امـور دینـی بـود. در حـالـیکه بیـش از 5 مـاه از ولادت روح الـلـه نمی گذشت, طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت ندای حق طلبـی پـدر را که در برابر زورگـوئـیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمـیـن به اراک وی را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـرای اجرای حکـم الهی قصاص به تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجرای عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنی از اوان کـودکی با رنج یـتـیـمیآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وی دوران کـودکـی و نـوجـوانی را تحت سرپرستی مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـاری ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است و همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش ( صاحبـه خانم ) که بانـویی شجاع و حق‌جـو بـود سپری کرد اما در سـن 15 سالگی از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید .


  

  


بعضی از آثار بد حجابی:


چشم و هم چشمی  = افزایش مصرف گرایی = اختلافات خانوادگی =


طلاق = فرزندان طلاق= افراد با مشکلات روانی = افزایش خلافکاری و نا امنی


= افزایش بودجه امنیتی = حدر رفتن منابع مالی = ضعف اقتصادی =


افزایش بیکاری = گسترش فقر = ........ 


نظر شما چیه؟!


  

ایمان به خدا آثار و لوازمی دارد و مسؤولیّتها و تعهداتی به دنبال می آورد که هرکسی نمی تواند بدان ها جامه عمل بپوشاند و به آثار و لوازم آن عمل کند. از جمله این لوازم، مبارزه و جهاد در راه پیشبرد این هدف مقدس و پیکار با دشمنان و گذشت و فداکاری در این راه با مال و جان است. خدای جهانیان این حقیقت را درضمن آیاتی از جمله این آیه شریفه بیان فرموده است:


(1)


در جای دیگر می فرماید:


(2)


به همین دلیل است که خدای تعالی با مراتبی مجاهدان را بر دیگران فضیلت و برتری داده و می فرماید:


."(3)


و در آیه دیگر فرموده است:


خداوند مجاهدان را برخانه نشینان به پاداشی بزرگ فزونی بخشیده است(4)


منظور از جهاد، همان جهد و کوشش و پیکار در راه خدا و فداکاری و گذشت در این راه است و این کار، از هرکسی به نحوی ساخته است و تحت شرایط خاصی شایسته است. به همین جهت است که جهادی همچون جنگ همراه با اسلحه در میدان نبرد از بانوان برداشته شده و بر آنها واجب نیست؛ اما اگر از راههای دیگری که با ساختمان وجودی و عفت و شخصّیت آنان سازگار باشد، بتوانند خدمتی در این راه انجام دهند، یکی از نشانه های ایمان و کمال آنهاست.


بانوی بزرگ اسلام، یعنی زینب کبری (علیها السلام) نیز وقتی احساس کرد مسئولیت بزرگ جهاد در راه دین و پیکار و مبارزه با بی دینان به دوشش آمده و در این راه باید از مال و همسر و فرزند بگذرد و حتی اگر لازم شود از دادن جان نیز دریغ نکند، با کمال شهامت و فداکاری از خانه و کاشانه و همسر و زندگی دست کشید. آن بانوی بزرگوار حتی فرزند یا فرزندان خود را نیز به همراه خود به کربلا آورد و در همه جا، یاری مهربان و دلسوز برای امام خویش، حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بود.


زینب (علیها اسلام) تربیت یافته مادری است که الگوی دفاع از حریم دین خداست. سیده زنان جهانیان حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)، در راه مبازره با دشمنان دین خدا و بدعتگذاران از تمام فرصتهایی که پیش آمد استفاده کرد و تاجایی که مقدور بود، از طریق سخنرانی و تذکر و گفتگوی با صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، خطرهایی را که به دنبال انحراف در رهبری و نافرمانی و سرپیچی از دستور پیغمبر مسلمانان را تهدید می نمود، گوشزد فرمود. چون حضرتش دریافت که از این راه نتیجه مطلوب عایدش نمی شود حتی از طریق گریه و ناله، نارضایتی خود را از نظام حاکم و انحرافاتی که پیش آمده بود، اظهار می داشت.


تحت تاثیرچنین مادر بزرگی است، که زینب (علیها السلام) به جای آنکه از دیدن اجساد به خون آغشته برادرها و برادرزاده ها و جوانان خویش، شکیبایی و توان خود را از دست بدهد و صدا را به گریه و شیون بلند کند و مانند زنان عاجز از زمین و زمان شکایت کند و از بدبختی خود بنالد و احیاناً از شدت ناراحتی سخنان ناروایی بر زبان جاری سازد، از این فرصت زودگذر در جهت اهداف دین و مکتب و برادر شهیدش استفاده می کند و برای به ثمر رساندن آن نهضت مقدس در آن موقعیت حساس تا حدّ توان از نیرو وامکاناتش از موقعیت به وجود آمده، کمال بهره برداری را می کند .


آری! زینب (علیها السلام) این گونه و بدین نحو متناسب با شرایط خویش پای در عرصه ازخود گذشتگی در راه پروردگار گذارد و مسئولیت بزرگ خویش را با سرافرازی به انجام رسانید.


«برگرفته از کتاب "زینب (علیها السلام)، عقیله بنی هاشم"، تالیف: سید هاشم رسولی محلاتی»


  
سلام دوستان این وبلاگ دارای مطالب ارزشمندی می باشد
  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ